خبر از آمدنت میآید؟!
کاش به راستی میآمدی…
اینجا، خیلیها هنوز چشمبهراهت هستند؛
از همرزمان و بچهبسیجیهای دههی پنجاه و شصت گرفته،
تا بچههای امروز که آوازهی رشادت و صلابتت هنوز دهانبهدهان میچرخد.
شدهای رستم داستانهای کودکان دههی نود!
حاج احمد؛
برگرد و ببین بچههای دیروزِ کردستان و مریوان را،
آنها که دست نوازشت بر سرشان بود،
امروز برای خود مردی شدهاند؛
تفنگت را از زمین برداشتند و زدند به خط.
فرمانده!
شیران مدافع حرم،
همانها که شاگرد مکتب تو بودهاند
و جسارت در جنگ را از تو آموختهاند،
منتظرند تا بیایی و تکبیرهای آزادی را در کنار تو سر دهند. انشاءالله.