بسم رب الشهداء و الصدیقین
دوشنبه, ۹ تیر, ۱۴۰۴
بسم رب الشهداء و الصدیقین
پیشنهاد نگارش «مربعهای قرمز» در زمان رونمایی کار قبلیام «رسول مولتان» که به زندگینامه شهید سیدمحمدعلی رحیمی میپرداخت، مطرح شد. در این مراسم میهمانان ویژهای حضور داشتند که یکی از آنها حاج حسین یکتا بود.
از آنجا که وی احساس کرده بود قلم من قلمی است که میتواند خاطراتش را منعکس کند پیشنهاد نگارش این کتاب را مطرح کرد.
با آغاز جلسات مصاحبه به مدت سه سال درگیر خاطرات این کتاب و شهدا شدم. نگارش این کتاب را از اردیبهشت سال ۱۳۹۴ آغاز کردم و در نهایت در اردیبهشت ۱۳۹۷ رونمایی شد.
بله، اطلاعات این کتاب به صورت مصاحبهای جمعآوری شد و به نوعی خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا محسوب میشود. برای این اثر بیش از ۳۰ جلسه مصاحبه انجام شد و بیش از ۱۲۰ ساعت صوت ضبط شده بدست آمد.
بله، بیش از ۱۳ تا ۱۴ بار کار بازنویسی شد. با هر بازنویسی کار مستندسازی و راستیآزمایی انجام میشد و همزمان حاج حسین یکتا مطالب مربوط به هر عملیاتی که در آن حضور داشتند را خواندند تا کاملا مطالب مطابق با واقعیت باشد.
«مربعهای قرمز» کاری بین تاریخ شفاهی و داستان محسوب میشود و، چون ژانر دفاع مقدس است و اطلاعات نظامی خشکی دارد -هرکاری که برای دفاع مقدس باشد اگر قرار باشد مستند باشد، با این اطلاعات مواجه میشویم مگر اینکه نخواهیم مستند باشد و دوست داشته باشیم فقط پیرنگ داستانی داشته باشد- من و حاج حسین یکتا میخواستیم این کتاب اثری شود که بعدها به عنوان منبع بتوان به آن رجوع کرد. ما خواستیم اطلاعات لشگر ۱۷ در این کتاب دقیق باشد بنابراین من کتاب را در فضایی مابین تاریخ شفاهی و داستان بردم که هم مستند باشد و هم مخاطب خسته نشود و بتواند کار را دنبال کند.
از زمان شروع کتاب عهدی با حاج حسین یکتا بستیم که هیچکدام از ما محور داستان قرار نگیریم بلکه شهدایی است که در لشگر ۱۷ بودند و مظلوم واقع شدند را نشان دهیم. ما خواستیم این کتاب درباره سبک زندگی کردن و بندگی کردنش شهدای لشگر ۱۷ باشد چراکه این سبک گمشده زندگی خیلی از جوانان امروز است. این کتاب درباره ناگفتههای لشگر ۱۷ است. من فکر میکنم حاج حسین یکتا ذخیرهای برای روزهای بعد از جنگ و این روزها است.
اگر مخاطب صفحات کتاب را ورق بزند، دل بریدن این بچهها از دنیای پشت سرشان میبیند و نوع تربیتی که داشتهاند را میفهمد. ما سعی کردیم در «مربعهای قرمز» به پشت صحنه این همه دیدنها و تحت فرمان، ولی فقیه بودنها اشاره کنیم و به مخاطب بگویم چه لقمهای خوردهاند، کدام نماز شب است، کدام تربیت است، کدام با وضو شیردادن است که اینطور در تربیت فرزند صالح تاثیر میگذارد. این کتاب سبک بندگی و سلوک معنوی رزمندههای لشگر ۱۷ را به مخاطبش نشان میدهد.
سعی کردم هرجا به عملیاتی اشاره میشود مستندات آن عملیات هم آورده شود تا قابل رجوع شود. ضمن اینکه من برای عینیتر شدن فضاسازیها تقریبا تمام لوکیشنها که وقایع در آنجا اتفاق افتاده را دیدم، از نقطه صفر مرزی روی ارتفاعاعت بم و کارخانه نمک که نقطه اوج کتاب است را دیدهام و روی خاکش راه رفتهام تا گذر خان و خیابان ارم استان قم که کودکی راوی در آن شکل میگیرد.
حاج حسین یکتا مسئول آمار گردان در یکی از عملیاتها بود. وی دفترچهای داشت که نام همه بچههای گردان در آن نوشته شده بود و هرکس که شهید میشد مربع قرمزی جلوی اسمش میکشید. این مربعها کم کم در داستان جان میگیرند و تبدیل به آرزویی برای راوی میشوند که چه زمانی جلوی اسم من اسم مربع قرمز نقش میبندد.
این مربع قرمز در داستان به شخصیت مرموز برای دستیابی تبدیل میشود.
اسم کتاب از این دفترچه گرفته شده و عکس آن هم در فصل هفتم کتاب آمده است.
در این عکس مخاطب میبیند که بخشی از این دفترچه خونی شده چراکه تیری در عملیات بدر به شکم حاج حسین یکتا اصابت میکند که روی دفترچه میریزد. این بخش از عاطفیترین قسمتهای کتاب است چراکه وقتی این دفترچه را مسئول تدارکات برای حاج حسین یکتا میآورد دفترچه را میبیند و بو میکند و روی چشمشان میگذارند، با این حسرت که کاش چنین مربعی را کسی جلوی اسم وی میکشید.
شماره تلفن همراه خود را وارد کنید تا از آخرین مراسم های حاج حسین یکتا به صورت پیامکی با خبر شوید.
جهت اطلاع از آخرین مراسم های حاج حسین یکتا در خبرنامه پیامکی عضو شوید